عشق در سه ثانیه

ساخت وبلاگ
خیابونارو قدم میزنم...
راه میرم تا فکرم خالی شه..
انقدر راه میرم که پاهام خسته میشه..
جلوی یه کافه وایمیسم.شاید سه دقیقه.
از رفتنم به داخل مطمئن نیستم.اما حالم خراب تر از اونیه که برگردم خونه.
میرم تو و یه گوشه ی دنج کنار پنجره پیدا میکنم.یه میز گرد با دوتا صندلی..
میشینم.
پسرکی برام منو رو میاره..
بازش نمی کنم و کاملا مطمئن یه لته با کیک شکلاتی سفارش میدم.
چشمش که به چشمم میفته مکث میکنه قبل از اینکه بره.
دقیقا سه ثانیه!
چشمهای قهوه ای روشنی داره. با موهای پر فرفری و ته ریش.
سرمو بر می گردونم و از پشت شیشه به نم نم بارون که اروم ضربه میزنه به شیشه نگاه می کنم.

توی کافه صدای آهنگ ملایمی از شجریان شنیده میشه.
باهاش اروم زیر لب میخونم.
چرا رفتی، چرا من بی قرارم..
به سر سودای آغوش تو دارم. ..
ادامه نمیدم و چشمامو میبندم و سرمو روی میز میذارم.
میدونم ادامه دادنش فقط چشمامو خیس میکنه.
چند دقیقه ی بعد سنگینی حضور کسی رو حس میکنم.
سرمو بلند میکنم و بی اختیار خجالت می کشم از این چشم تو چشم شدن.
از هول شدن من اونم هول میشه..
قهوه و کیک رو میذاره روی میز و میره.
عینکمو بر میدارم و چشم هامو از خستگی فشار میدم. قهوه رو مینوشم و کیک رو هم میخورم..
به ساعت که نگاه می کنم میبینم بیشتر از دو ساعته که اونجام!
با بی میلی میرم تا حساب کنم. یه تراول پنجایی میذارم روی میز و بقیه شو میگیرم.
برای بار آخر چشم تو چشم میشیم. ازش تشکر می کنم و خارج میشم. لبخند میزنه و میگه خوش آمدین. و نگاهش تا خارج شدن کامل من از کافه همراهیم می کنه.
بقیه ی پولارو توی کیف پولم میذارم که بینش یه کاغذ میبینم.
روش یه شعر نوشته..
نمیدونم تعجب کنم یا بخندم..
لبخند زنان قدم میزنم و از کافه دور میشم:

 

 

تو دستات تیشه هم باشه قشنگه

رقیب ریشه هم باشه قشنگه


تو عینک می زنی، عیبی نداره

عسل تو شیشه هم باشه قشنگه!

تنها در خانه ٢...
ما را در سایت تنها در خانه ٢ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : namehayesabz بازدید : 121 تاريخ : جمعه 16 شهريور 1397 ساعت: 2:32